رادیو

مَنِ رَها...

یِ روزی اوج میگیرم...یِ روز در همین نزدیکی...

رادیو

تو فکرش نیسیمو پیداش میشه...

ولی وقتی ک باید باشه میره...

.ب حال و روز ما کاری نداره...

همیشه یا براش زوده یا دیره....

+رادیو داش پخش میکرد...

دلم واس اون روزام تنگه...ن ک خوب باشن...ن...اما ی حس خاصی بود....

نمیخوام تکرار شن البته...

گاهی ی صداهایی ی بوهایی ی خاطرات مبهمی رو تو گوشه های ذهنت اشکار میکنه و کاملن یک دفعه ای دلتنگی تموم وجودتو اتیش میزنه...

دلتنگی برا خاطرات مبهم...برا چیزایی ک واضح نیست و گاه نمیدونم چیه...

دلم لک.زد...تنگ شد...خدا جون...مرسی واسه همه چی...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در  21 / 12 / 1392برچسب:,ساعت 1:46  توسط badbadak